ذنِ ژاپنی در چله کمان
نگاهی به کتاب «کمان کماندار زندگی است» آخرین اثر پائولو کوئیلو
چاپ شده در روزنامهی اعتماد (۱)
۸ شهریور ۱۴۰۰
منیره پولادوند:
اگر اندکی به فلسفه علاقه دارید، شاید کتاب «کیمیاگر» را خوانده باشید. پائولو کوئیلو در طول زندگی خود حدود ۲۰ کتاب از جمله شاهکارهای پرفروشی مانند «کیمیاگر» را نوشته که بر میلیونها انسان در سراسر جهان اثرات زندگیبخش داشته است. او اکنون دههی هفتم عمرش را سپری میکند و شاید بتوان او را مشهورترین نویسندهی معاصر برزیلی دانست که بیش از ۵۰۰ میلیون نسخه از آثارش در سراسر دنیا به فروش رفته است. کتاب اخیر او، «کماندار» (ترجمهی فارسی با عنوان «کمان کماندار زندگی است»، ترجمهی مسیحا وثیق، نشر شورآفرین) هم مانند آثار دیگرش الهامبخش است؛ آنطور که فیگارو مینویسد: «نوشتههای کوئیلو مانند یک مسیرِ انرژی است که خوانندگان را ناخواسته به سوی خودشان و به سوی ماهیت درونی مخفی و اسرارآمیزشان سوق میدهد.» پائولو کوئیلو در «کماندار» داستانِ جذابِ کماندارِ چیرهدستی را که پندهای فلسفی به همراه دارد روایت میکند. کوئیلو با استفاده از چارچوبِ افسانهای، فصلهای کوتاهی را در هم میآمیزد که با کارهای هنری ساده، اما مهیج در هم آمیخته شدهاند. داستان از همان پسر جوان آغاز میشود؛ پسر، غریبهای را به نجار محل، تتسویا، راهنمایی میکند. غریبه ادعا میکند تتسویا کماندار چیرهدستی است که استادی خود را از دیگران پنهان کرده است. غریبه برای اثبات مهارت بیشتر، از تتسویا درخواست مسابقه میکند، اما وقتیکه تتسویا نوبتش میشود، هدف خود را هنگام حفظ تعادل روی پل سستی که ناپایدار است نشانه میگیرد. درسِ تتسویا این است که غریبه نمیتواند رقابت کند چون -او در شرایط ایدهآل و کنترلشده عمل کرده است- زمانی که غریبه قادر به انجام این کار تحت شرایط سخت و دشوار باشد میتواند استاد شود. پس از رفتن غریبه، پسر و تتسویا به دکان نجاری بازمیگردند و تتسویا با گوهر تفکر و اندیشه قصد دارد مهارت تیراندازی را همانطور که خودش آموخته به پسر بیآموزاند، مانند «هرگز از پرتاب تیر ممانعت نکنید حتی اگر ترس از اشتباه کردن شما را فلج کند و هنگامیکه تیر پرتاب شد دیگر از دست کماندار کاری ساخته نیست جز اینکه مسیرش را به سمت هدف دنبال کند.» روایت ساده است و عمل نگه داشتن کمان و پرتاب تیر استعارهای کاملا واضح برای انجام بهترینها و تلاشی برای تعالی است. با وجود این طرفداران روایتهای کوئیلو مانند کوئیلو چیزهای زیادی برای تأمل کردن پیدا میکنند. کوئیلو در افسانهای دربارهی یک استاد کماندار، به جایگاه دورهی جدید خود بازمیگردد. این یک جمعبندی آزادانه از اصول فلسفی است که به شکل یک رمان ظاهر میشود. این داستان سناریوی کلاسیک شاگرد-استاد است. داستان تمام و کمال از پند و اندرز کردن تتسویا برای پسر هنگام بازگشت به دهکده شکل میگیرد. «راه و رسم کمان» را میتوان به این شکل خلاصه کرد: ما همان چیزی میشویم که مدام انجام میدهیم؛ با خودتان دربارهی تعاملات، گفتوگوها و ارتباطات اجتماعی و هر آنچه که روح شما را تغذیه میکند صادق باشید؛ آمادهسازی همه چیز است؛ به خود فرصت نفس تازه کردن دهید؛ وضعیت بدنی برازنده و نگرشی زیبا داشته باشید. البته چنین اصولی در رشتههای مختلف به کار برده میشود. برداشت نهایی گیجکننده است؛ ممکن است چیزی که در آن بهترین هستید چیزی که دوست دارید نباشد، ولی باید آن را به عنوان رسالت نهایی خود بپذیرید، همانگونه که تتسویا نجاری را انتخاب کرده است. «کماندار» روایت مینیمالیستی شامل یک پیشگفتار، مجموعهای از سیزده درس سلیس و یک گفتار پایانی است که با تصویرسازیها درخشانِ کریستف نیمان همراه شده. فصلها که از چند سطر تا چندین صفحه هستند، جزییات حرکات مناسب بدن را که یک کماندار تازهکار برای سرآمدشدن باید فرا بگیرد را بیان میکند. همچنین در این فصلها روابط بین کماندار و کمان، تیر و هدف بررسی میشود و هم اینکه چه کسی باید کماندار تازهکار را در طول سفر به سوی چیرهدستشدن در این هنر همراهی کند. کوئیلو این آموزهها را از دیدگاه استاد بازگو میکند و به داستان حسی از تمثیل یا افسانهای جاودانی میبخشد. زبان او بیش از آنکه دستورالعملهای گامبهگام باشد، تداعیکنندهی شعر است. در اینچنین روایتگویی سادهی کتاب، پیامِ پیچیدهتری نسبت به چگونگی بهتر کشیدن زهِ کمان پنهان شده است و آن درک خویشتنِ متعالی و احترام به مراحل مختلف زندگی است. این داستان مانند اصول تائوییسم، حسِ لذت و کامیابی را که حاصل تمرین بیوقفه و هدف آگاهانه است، نشان میدهد. راوی همچنین بر خرد و دانایی که شاگرد میتواند از تمام تجربیاتش، حتی از به اصطلاح شکستهایش، به دست آورد تاکید میکند. آگاهی شاگرد از احساسات منفیاش میتواند به جای ممانعت از رشدش، منجر به رشد او شود. گفتارهای پایانی نویسنده اشاره به معنویت و تفسیرهای ذن ژاپنی از تیراندازی با کمان دارد که اساس بسیاری از پیامهای کتاب است.
پینوشت:
۱) برای مطالعهی متن کامل این مقاله در روزنامهی «اعتماد» اینجا کلیک کنید.